صبح دیدار یار می آید

در زمستان بهار می آید

چشم دل بازکن که جان بینی

صبح بی انتظار می آید

از تلاطم گذر کند دیده

بر دل ما قرار می آید

وقت بیداری است برخیزید

که ترنم به کار می آید

با عنایات حضرت خورشید

بوی وصل نگار می آید

حافظانه بخوان غزل ها را

فصل شعر و شرار می آید

شهریاری که دور از شهر است

جانب این دیار می آید

به علی ولی قسم اینک

صاحب ذوالفقار می آید

دست پر مهر او شکوفه نشان

بر کویر و غبار می آید

بوی اسفند و کندر و عوداست

بر دل غصه دار می آید

از زمستان غیبتش سیریم

در زمستان بهار می آید

# مهدی طهماسبی

98/6/28


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پايگاه دانلود مذهبي و فرهنگي درب ضد سرقت چوبی و فلزی اشعار ضیاءالدین زین الدینی علم مجازی سازی در شبکه ملک در کانادا هر چی کی بخوای Corey خرید گوسفند زنده در تهران وبلاگ خرید تور استانبول تورباتو